کد مطلب:90325 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:127

قرآن مایه ی حزن اهل تقواست











«یحزنون به انفسهم»

با توجه به شرحی كه در جمله ی «انفسهم محزونه» در پیش از این داشتیم، در اینجا نیازی به توضیح نیست، چرا كه مومنان همیشه، روحشان در اندوه عمیق، فرورفته و آنچنان به خود مشغولند و از آینده ی خود نگرانند كه مجالی برای شادمانی آنها، وجود ندارد، بنابراین معنای جمله، این است كه: آنها قرآن را با صوت حزین می خوانند، زیرا قرآن حزن انگیز است و باید با لحن غم انگیزی قرائت شود.

حفص می گوید:

«ما رایت احدا اشد خوفا علی نفسه من موسی بن جعفر علیهماالسلام و لا ارجا الناس منه و كانت قرائته، حزنا فاذا قراء فكانه یخاطب انسانا.»: ندیدم احدی از مردم كه خوف و هراس او، از موسی بن جعفر علیهماالسلام سخت تر باشد و نه امید مردم از او بیشتر باشد، قرائتش غم انگیز بود و زمانی كه قرآن می خواند، گویا انسانی را

[صفحه 207]

مخاطب ساخته و درددل را با او بازگو می كرد.

امام زین العابدین علیه السلام آنچنان با حزن، قرآن را تلاوت می نمود كه پرندگان، در اطراف وی جمع می شدند و سقاها و عابرانی كه از آنجا می گذشتند، با شنیدن آوای قرآن، از درون خانه ی آنجناب، از رفتن بازمی ماندند و تا زمانی كه آن حضرت، به خواندن قرآن مشغول بود، در آنجا نشسته و گوش می كردند.

آری در اینجا، یك نكته ی شایان ذكر است و آن اینكه پرواپیشگان حزن خود را با حزن ناشی از آیات قرآن، پیوند داده و اندوه را تجدید می نمایند، زیرا كه فعل مضارع (یحزنون) به معنای دوام و تجدد می باشد و هیئت این فعل، به تجدد ماده ی آن، دلالت دارد.

بنابراین پرواپیشه گان، از قرآن، مدد می گیرند، تا به حزن واقعی كه سرچشمه ی فیض عرفان و شناسایی حق است واصل گردند. یعنی تعمق در آیات قرآن، در بردارنده ی اثری است كه تمام روح و سراسر وجود انسان را، در بر گرفته انعكاسی محوناشدنی، تك تك اعضا را به پوشش می كشد و از آن پس، هاله ای از اندوه كه حكایت از تاثر معنوی كامل دارد، قلب آدمی را دایره وار، احاطه می كند و اثر این اندوه در چهره و در حركات و سكنات انسان، نمایان خواهد بود.

سرگذشت امتهای پیشین و آنان كه راه عصیان و تمرد را، در پیش گرفته و با پیامبران و مشعلداران هدایت، به خصومت پرداخته اند، غم انگیز و عبرت آموز است كه چرا انسانی كه رتبه و مقام خلیفه اللهی، در روی زمین، برای او پیش بینی شده است، در این حد حق ناشناس باشد، تا به جرم گناه و معصیت، به جهنم سوزان گناه خود بسوزد.

ریشه ی حزن در اینجا این است كه نكند، ما نیز، به همین سرنوشت گرفتار شویم و با نسیان و از یاد بردن خدا: «نسوا الله فانساهم انفسهم.»: خداوند آنها را از خودشناسی و

[صفحه 208]

به خود آمدن محروم نموده، خود را فراموش كنیم، در صدد توبه و انابه نباشیم و به كیفر اعمالمان، گرفتار شویم.

و سرگذشت آنان كه هدایت الهی را تقبل نموده و در خط خدا و رضوان حق، گام برداشته تا آنجا كه: «و لنجزینهم اجرهم باحسن ما كانوا یعملون.» درباره ی آنها صادق آمده و راهی بهشت اعمال خود شدند و متنعم به نعم الهی گردیدند.

باز هم غم انگیز است، كه مبادا تعلقات دنیوی و شقاوتهای احتمالی در این راه، ما را از مسیر هدایت شدگان بازدارد.

خداوندا! قرآن را، راهنما و شفادهنده ی دردها و ذخیره ی روز قیامت ما، قرار بده و آن را شفیع ما بگردان و شفاعتش، درباره ی ما بپذیر.

[صفحه 209]


صفحه 207، 208، 209.